English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (490 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
other things being equal U اگر برای چیزهای دیگر نباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
among others U میان چیزهای دیگر
among other things U میان چیزهای دیگر
inter alia U میان چیزهای دیگر
scrape together <idiom> U پول یا چیزهای دیگر جمع کردن
irrespectively U بدون ملاحظه چیزهای دیگر مستقلا
intercurrent U مداخله کننده درمیان چیزهای دیگر رخ دهنده
matelote U یکجور خوراک ماهی که باشراب و پیاز و چیزهای دیگر درست می کنند
What You See Is All You Get U برنامهای که خروجی صفحه نمایش آن به صورت دیگر قابل چاپ نباشد.
concertina fold U قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
background processing U کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
machines U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
an insolvent estate U دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
to not give a smeg about something [British E] U برای چیزی اصلا مهم نباشد. [اصطلاح رکیک]
to not give a shit about something U برای چیزی اصلا مهم نباشد. [اصطلاح رکیک]
nympholepsy U جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
to not give a damn about something [somebody] U برای چیزی [کسی] اصلا مهم نباشد. [اصطلاح روزمره]
I am a great believer in using natural things for cleaning. U من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
bit map U ارایهای از بیت ها که وضعیت خاموش یا روشن بودن انها در ارتباط با ارایهای از چیزهای دیگر است نقشه بیت
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
invitations U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
res ipsa loquitur U این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
flippy U دیسک دو لبه که در درایو تک لبه استفاده شود. بنابراین برای خواندن طرف دیگر برای جابجا شود
notification U عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
sag U ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر
sags U ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر
sagged U ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر
to have done U برای کسی [دیگر] انجام دادن
cross assembler U ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر
raise a fuss <idiom> U قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
metacompilation U کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود
wordprocessing U شرکت متخصص در پردازش کلمات برای شرکتهای دیگر
decoy U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
bridge U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
telephoning U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
gimbals U اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
motherboard U که حاوی بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای دیگر است
reference U مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
references U مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
telephone U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephoned U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
bridges U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridged U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
telephones U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
I'm doing it on my own account, not for anyone else. U این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
bypass U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassed U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassing U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
gimbal ring U اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
nomogram U سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است
entrymate U اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
bypasses U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
spans U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanning U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanned U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
span U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
nomograph U سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است
saves U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
save U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
unattended operation U سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند
saved U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
ribbons U تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. U در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
ribbon U تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
input/output U مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
reverse U حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reversing U حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverses U حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reversed U حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
tristimulus values U مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
offsets U برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
else rule U قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
notification message U پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
backslash U کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
data interchange format U استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
limit state U حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد
yalta conference U م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
languages U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
cross member U عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
jump instruction U دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
plug U [نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
penetrometer U وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
synchronous U حرف ارسالی با DTE برای اطمینان از همانی صحیح وقتی هیچ حرف دیگر ارسال نشده است
reel to reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
fee tail U تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
the sublime U چیزهای بلندوعالی
inflammables U چیزهای اتشگیر
inflammable substances U چیزهای اتشگیر
post matter U چیزهای پستی
trivia U چیزهای بی اهمیت
oddment U چیزهای متفرقه
bygone U چیزهای گذشته
gaudery U چیزهای کم بها
incidentals U چیزهای کوچک
inanimate objects U چیزهای بیجان
valuables U چیزهای بهادار
by gone U چیزهای گذشته
munched U چیزهای جویدنی
cates U چیزهای لذیذ
munch U چیزهای جویدنی
the inevitable U چیزهای عادی
munching U چیزهای جویدنی
munches U چیزهای جویدنی
scatterings U چیزهای پراکنده
Apple Key U کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
to be on the safe side U باقی نباشد
unrepresentative U کسیکهداراینظراتعمومیوعام نباشد
at least U هیچ نباشد
paleology U دانش چیزهای کهنه
available amount U مقدار [چیزهای] در دسترس
impediment U چیزهای دست و پاگیر
impediments U چیزهای دست و پاگیر
microtomy U بریدن چیزهای ریز
impedimenta U چیزهای دست و پا گیر
Well what do you know!Well i never! U بحق چیزهای نشنیده !
coconscious U ادراک چیزهای یکسان
appurtenence U اسباب چیزهای وابسته
coconsciousness U ادراک چیزهای یکسان
to compare oppsites U چیزهای ضد را با هم مقایسه کردن
to pair somebody off [up] with somebody U کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
inadmissibly U چنانکه روایاجایز نباشد
low priority work U کاری که مهم نباشد
not too expensive U خیلی گران نباشد.
impasse U حالتی که از ان رهایی نباشد
For all we know he may be living . U از کجامعلوم که زند ؟ نباشد
masks U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
microphotography U عکس برداری از چیزهای خرد
interposition U چیزی که در میان چیزهای دیگرگذارند
to compare apples and oranges <idiom> U چیزهای کاملا گوناگون را با هم برابرکردن
gimceackery U چیزهای قشنگ وبی مصرف
bye U چیزهای کناری یاثانوی فرعی
byes U چیزهای کناری یاثانوی فرعی
plexus U چیزهای درهم پیچیده پیچیدگی
to i. on particulars U به چیزهای جزئی اهمیت دادن
pretty pretties U چیزهای قشنگ و نادان فریب
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
unless otherwise agreed U اگر توافق دیگری نباشد
extraneously U چنانکه وابسته بموضوع نباشد
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
to not give a hoot in hell for something U برایشان اصلا مهم نباشد.
indefensibly U چنانکه دفاع بردار نباشد
The shell does not always contain a pearl. <proverb> U همیشه در صدف گوهر نباشد .
square peg in a round hole <idiom> U شخصی که مناسب کاری نباشد
inexpressively U چنانکه زبان دار نباشد
to not give a toss about something [British E] U برایشان اصلا مهم نباشد.
to not give a stuff about something [British E] U برایشان اصلا مهم نباشد.
supemundane U بالاتراز چیزهای وابسته به این جهان
luff U قلاب مخصوص بلندکردن چیزهای سنگین
She is fond of sweet things. U از چیزهای شیرین ( شیرینی ) خوشش می آید
see things <idiom> U چیزهای غیر واقعی راتصور کردن
menu U لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
menus U لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
LRU U الگوریتمی که صفحه حافظه که آخرین بار پیش از همه دستیابی شده است را پیدا میکند و پاک میکند تا فضای برای صفحات دیگر باز کند
ethernet U شبکه سریع کد از فیبر نوری برای اتصال یک گره به دیگر در توپولوژی point to point نقط ه به نقط ه
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com